مطالعه داستان شكست كسبوكارها نشان میدهد بسیاری از آنها به دلایلی بیش از یك دلیل شكست خوردهاند. در واقع هر كسبوكار نوپا را مجموعهای از دلایل به زمین زده است، ولی ما پنج دلیل عمده برای شكست كسبوكارهای نوپا را بررسی كردهایم. از آنجا كه هر یك از كسبوكارهای نوپا بنا به دلایل متنوعی شكست خوردهاند میتوان دلایل مطرح شده را به همه آنها نسبت نداد، ولی احتمالا یكی از پنج دلیل مطرح شده در بسیاری از كسبوكارهای شكستخورده وجود داشته است. مطمئنا یك نسخه واحد برای همه كسبوكارها وجود ندارد و نمیتوان دلایل را برای همه كسبوكارها یكسان در نظر گرفت، اما قطعا بیان چنین نتایجی به اكوسیستمهای كارآفرینی كمك شایانی خواهد كرد. جالب است بدانید اطلاعات بهدست آمده از 101 كسبوكار شكست خوردهای تحلیل شدهاند كه صاحبان كسبوكار اطلاعات شكست خود را در اختیار عموم قرار دادهاند و اگر همین فرهنگ بین كسبوكارهای نوپای ایرانی هم بهعنوان یك الگوی مناسب در نظر گرفته شود احتمالا میتوانیم در مورد دلایل دقیقتر شكست كسبوكارهای نوپای ایرانی اظهار نظر كنیم.
اشباع بازار، 42 درصد
اولین و مهمترین دلیل شکست، عدم نیاز بازار با رقم 42درصد است. در واقع این كسبوكارها نیاز بازار را به درستی شناسایی نكردهاند تا مساله موجود در بازار را حل كنند و فقط مسالهای را حل میكنند كه برای خودشان جالب است، اما الزاما این مساله مهم بازار نیست. تقریبا نیمی از كسبوكارهای مورد بررسی كه شكست خوردهاند یكی از دلایل شكستشان بررسی نكردن درست نیاز بازار بوده است.
بهعنوان مثال كسبوكاری را در نظر بگیرید كه روی بهبود تجهیزات مطب پزشكان و افزایش جذابیت آن كار میكند، در نگاه اول به نظر میرسد این كسبوكار بهسرعت میتواند قدرتمند شود، اما واقعیت این است كه پزشكان بیشتر دنبال بیمار هستند تا اینكه بخواهند مطب زیبایی داشته باشند. در واقع اگر نیاز پزشكان بهدرستی تشخیص داده میشد احتمالا این كسبوكار بیشتر روی جذب مشتریان (بیماران) برای پزشكان تمركز میكرد، چراكه این موضوع میتوانست یك مساله مهم از مسائلی را كه دغدغه پزشكان است، حل كند. در واقع ممكن است این كسبوكار از دادهها، فناوری و علوم روز دنیا استفاده كرده باشد و براساس دانش مدیران خود به رفع مشكل و حل یك مساله مهم پرداخته باشد، اما نبود یك مدل كسبوكار مناسب و متناسب با نیازهای كاربران موجب شده چنین كسبوكاری با شكست مواجه شود.
اتمام پول، 29 درصد
پول و زمان، دو عنصر مهم و حیاتی برای كسبوكارهای نو هستند. اگر كسبوكارها ارزشمندی پول و زمان در اختیار خود را درك نكنند، به سرعت آن را از دست خواهند داد و از دست دادن یكی از این دو عنصر حیاتی میتواند موجب شكست كسبوكارها شود. كسبوكارهایی را در نظر بگیرید كه ابتدای شكلگیری خود با كمكهای مختلف از جمله سرمایهگذاری سرمایهگذاران، جمعآوری پولهای خود یا هر روش دیگری مبلغ نه چندان زیادی را جمعآوری میكنند، حال آنكه الزاما این پول نمیتواند ماندگار باشد و اگر بهسرعت و در زمان كوتاه نتوانند نظر رضایت سرمایهگذاران را جلب كنند و به فروش محصول یا خدمات خود نرسند، احتمالا محكوم به شكست هستند. مدیریت درست منابع مالی و همچنین بررسی دقیق زمانهای در دسترس میتواند به كسبوكارهای نوپا كمك كند تا با یك برنامهریزی مناسب، خود را در برابر این دلیل مهم شكست مقاوم كنند.
تیم نامناسب، 23 درصد
تشكیل تیم مناسب و متناسب با كسبوكار بهعنوان سومین دلیل مهم شكست كسبوكارهای نوپا شناخته شده است. با توجه به اینكه در بیشتر موارد كسبوكارهای نوپا به دلیل نداشتن سرمایه مالی كافی سعی دارند از افراد تیم نهایت استفاده را كنند و در بسیاری از موارد همین صرفهجویی مالی میتواند موجب شكست آنها شود. استیو جابز در این باره میگوید: «اگر بنیانگذار یا بنیانگذاران یك كسبوكار نوپا فكر كنند كه خود به تنهایی و بدون صرف هزینه میتوانند اولین خروجی محصول یا خدمت خود را آماده كنند سخت در اشتباه هستند.
به نظر میرسد استفاده از تیمهای بیرونی و دوركار و حتی استخدام نفرات مرتبط كه بتوانند زودتر محصول یا خدمت را با حداقل موارد مورد نیاز آماده كنند، كمك بیشتری به كسبوكارها كند تا بخواهند خودشان نمونه اولیه محصول یا خدمت خود را تهیه كنند.»
البته راهكارهای مناسبی در این باره وجود دارد، بهعنوان مثال بسیاری از كسبوكارها برای رفع این مشكل و حل مساله مالی سعی دارند با دادن سهمی از سهام شركت به افراد، آنها را بیشتر درگیر برنامههای خود كنند. اگر كسبوكارهای نوپا بتوانند آدمهای بلند پرواز منطقی را كه دوست دارند امروز سرمایهگذاری كنند تا فردایی روشنتر داشته باشند، پیدا كنند احتمالا كمتر به دلیل بیان شده با شكست روبهرو خواهند شد.
به محض اینكه یك ایده خوب به یك محصول یا خدمت تبدیل شود، احتمال اینكه رقبایی سرسخت و سختكوش پیدا كند، كم نیست. این مسالهای است كه بسیاری از كسبوكارهای نوپا به آن توجه نمیكنند و طبق بررسیهای انجام شده بین 111 شركت نوپا، 19 درصد آنها یكی از دلایل شكستشان پیروز نشدن در مقابل رقبایشان بوده است. مساله خیلی سادهتر از چیزی است كه فكرش را میكنید، فرض كنید شما یك مشكل را بررسی و یك ایده بسیار عالی برای رفع آن را عملیاتی كردهاید، فقط كافی است به این فكر كنید كه رقیبی برای شما وجود داشته باشد و بهعنوان مثال برنامهای كه در اختیار كاربران قرار میدهد كمی سادهتر از برنامه شما باشد همین كافی است كه كاربران از ابزار او برای رفع مشكل خود استفاده كنند. این خیلی طبیعی است، شما هم باشید احتمالا همین كار را میكنید.
قیمتگذاری و هزینه، 18 درصد
فاصله یك درصدی دلیل چهارم و پنجم نشان میدهد میزان اهمیت این دو دلیل شكست نزدیك به هم است و توجه كسبوكارهای نوپا را میطلبد. قیمت برای خیلی از مشتریان یكی از مهمترین عوامل استفاده یا استفاده نكردن از محصولات و خدمات است. اگر قیمت مناسبی را برای محصولات خود در نظر بگیرید احتمالا مشتریان بیشتری خواهید داشت، اما نكته حائز اهمیت اینجاست كه قیمت مناسب آیا هزینههای كسبوكار شما را پوشش میدهد یا نه؟ در صورتی كه قیمت مناسب داشته باشید، ولی هزینهها پوشش داده نشوند احتمالا نتیجه شكست خواهد بود. از طرف دیگر اگر هزینههای خود را بخواهید با قیمت بالا تامین كنید احتمالا حجم مشتریان شما كاهش خواهد یافت پس تناسب بین این دو موضوع برای بقای كسبوكارهای نوپا حیاتی است. تخفیف همیشه جذاب است و اگر در قیمتگذاری به حاشیه سود مناسب دقت شود و بتوان تخفیفات را روی محصولات و خدمات اعمال كرد احتمال موفقیت بیشتر خواهد بود.
(39)
سلام و درود جناب آقای سمسارپور
مثل همیشه عالی بود . الگوی نمونه مهرالبرز
امیدوارم روزی بتوانم ، مثل شما در مجله های کثیر انتشار بنویسم و مقاله و کنفرانس های گوناگون شرکت کرده و انجام دهم .
باتشکر از شما
خدانگهدار