لایکها و کامنتهای خود را در شبکههای اجتماعی خرج محتوای بیارزش و بزرگ شدن صاحبان آن محتوا نکنیم.
امکانات رایگان در اختیار همه
یکی از ویژگیهای مهم و شاید کاربردی شبکههای اجتماعی ارائه خدمات رایگان به همه کاربران است. این ویژگی فضای آزاد را در اختیار کاربران قرار داده است، اما مساله با اهمیت اینکه آیا تمام افرادی که در این شبکهها مشغول فعالیت هستند افراد معقول و مورد تائید جامعه هستند؟ امروزه متاسفانه شاهد فعالیت افرادی هستیم که خارج از عرف و با بیان مطالب کم ارزش و گاهی بیارزش نظر کاربران زیادی را به خود معطوف کردهاند، اما اینکه آیا این افراد در ازای این همه دنبال کننده رفتار کنترل شدهای از خود ارائه میدهند، جای سوال است.
پاداش آنی، پاداش آتی
افراد مختلفی با اهداف و انگیزههای متفاوت در شبکههای اجتماعی مشغول به فعالیت هستند. اگر به دستهای از افراد که تولیدکننده محتوا هستند نگاه کنیم شاید بتوان دو دسته کلی را در نظر گرفت، دسته اول افرادی هستند که در تلاش برای تولید محتوای مفید هستند و دسته دوم افرادی که در تلاش برای تولید محتوای جذاب به هر شکلی هستند. در همین راستا دکتر عباس اسدی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی میگوید: «افراد به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ دسته اول برای انجام کار به دنبال پادش آنی هستند و دسته دوم به دنبال پاداش آتی، انسانهایی که در زندگی مسئولیتپذیر هستند و خود را در برابر جامعه مسئول میدادنند به طور معمول افرادی هستند که به پاداش آتی فکر میکنند. این دسته از افراد در تولید محتوا برای شبکههای اجتماعی اصل ارزش را مد نظر قرار میدهند. سعی دارند حرکتی در جامعه ایجاد کنند و به دنبال افزایش دانش و آگاهی افراد جامعه و در عین حال خود هستند. متاسفانه تعداد این افراد در شبکههای اجتماعی کم است. دسته دیگری به دنبال پاداش آنی هستند. ارزش کار برای آنها مهم نیست، لایک کردن لحظهای کاربران برای آنها جذابیت ایجاد میکند. افزایش دنبال کنندگانشان آنها را مسرور میکند. آنها مسئولیتی نسبت به زندگی خود و دیگران در ذهن ندارند و متاسفانه تعداد این افراد در شبکههای اجتماعی زیاد است.» با همین تقسیمبندی افرادی را که به تولیدات این دو گروه توجه دارند هم میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ دسته اول افرادی که محتوای تولیدی را بدون دقت به جزئیات میپسندند، کاربران تولیدکننده را بیدلیل دنبال و برای سرگرمی زیر محتواهای تولیدی نظر درج میکنند، اما دسته دوم افرادی هستند که حتی برای همین کارها هم ارزش قائل هستند و خود را مسئول میدانند.
توهم خودباوری
به اتفاق تلخی که در 15 فروردین امسال افتاد برمیگردیم. احتمالا خانم ایرانی الاصل را باید در گروه علاقهمندان به پاداش آنی در نظر بگیریم. خانواده این خانم ادعا میکنند که علت قتلهایی که فرزندشان انجام داده گذاشتن محدودیت سنی برای فیلمهایی است که او در یوتیوب به اشتراک گذاشته است، اما در مورد دلایل این اتفاق، نظر دکتر اسدی را جویا شدیم و او در این باره گفت: «برخی از افراد در جوامع کوچک یا بزرگ دچار مشکلاتی هستند که به مرور زمان این مشکلات به عقدههایی تبدیل میشود که میتواند موجب بروز رفتار غیرعادی در افراد شود. افرادی که به خاطر کم توجهی دچار مشکلات روحی شدهاند فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را بهترین فرصت برای دیده شدن میدانند. از سوی دیگر تعداد افرادی که با کم توجهی و بیتوجهی به محتوای ارائه شده توسط این افراد به شهرت آنها کمک میکنند کم نیستند. بسیار دیده شده که افراد از روی سرگرمی اقدام به پسندیدن یا دنبال کردن افراد کردهاند. به مرور زمان افرادی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند به توهم خودباوری میرسند. در نمونه اخیر خانم ایرانی با کمک لایکها و نظرات بیشمار خود را آدم معروف و محبوبی میبیند. این توهم موجب میشود که به خود اجازه دهد هر کار غیرمعقولی را انجام دهد. در واقع میتوان گفت ذره ذره عدم توجه به محتوا و دنبال کردن اینگونه محتواها به پیشرفت در مسیر اشتباه این خانم کمک کرد تا در نتیجه فاجعهای اینگونه رخ دهد.» شاید در نگاه اول لایکها و نظرات ما تنها از سر وقت گذراندن باشد، اما باید باور داشته باشیم که میتواند به دامن زدن رفتارهایی دور از عرف جامعه کمک کند.
کنجکاوی و تعارف
به طور کلی بسیاری از بازخوردها در شبکههای اجتماعی واقعی نیستند. احتمالا برای شما هم پیش آمده که از دوستان در مورد مطلبی که به اشتراک گذاشتهاید سوال میکنید و آنها اظهار بیاطلاعی میکنند در حالی که شما لایک کردن این مطلب توسط آنها را دیدهاید. این مساله زمانی اتفاق میافتد که بازخوردها بدون تمرکز صورت میگیرد. گاهی از روی کنجکاوی به مطالب سرک میکشیم و گاهی برای اینکه با دیگران تعارف داریم حتی بدون مطالعه مطلب دیگری لایک میکنیم و یا مینویسیم عالی است. دکتر اسدی میگوید: «ایران دچار فرهنگ شفاهی است. به دلیل سرانه پایین مطالعه کتاب در ایران معمولا افراد سطحینگر هستند و تفکر عمیق ندارند. در عین حال فرهنگ تعارفی بودن نیز موجب شده تفاوت افراد در حالت حضوری با حالت مجازی بسیار زیاد باشد. به نوعی میتوان گفت ترکیب این دو فرهنگ موجب بروز بازخوردهایی میشود که میتواند در افراد غرور کاذب ایجاد کند. مثال معروفی است که فردی علاقهمند به چاپ شدن تصویرش در روزنامه و معروفیت از این طریق بوده و برای این کار دست به دزدی میزند و خودش را به پلیس معرفی میکند. شاید در نگاه اول این مثال خندهدار به نظر برسد، اما باید باور کنیم علاقه به شهرت آنچنان ذهن اینگونه افراد را درگیر خود میکند که ممکن است دست به هر کاری بزنند و چون به دنبال بازخورد آنی و سریع هستند برای رسیدن به هدف نیز به دنبال سریعترین راه هستند.»
تفکر انتقادی، نگاه منتقدانه
به عنوان یک راهکار عملی برای جلوگیری از بروز چنین مشکلاتی باید تفکر انتقادی و نگاه منتقدانه را در نظر داشت. بخواهیم یا نخواهیم جزئی از جامعه بزرگی هستیم که رفتار هر کدام از ما میتواند بر دیگری تاثیر داشته باشد. امروزه با حجم عظیمی از پیام در زندگی روزمره مواجه هستیم. در برخورد با این پیامها باید تفکر کنیم و بدون تفکر در مورد هیچ کدام از پیامها نظر ندهیم. بازخوردهای ما به رفتار دیگر کاربران میتواند در ارتقای آنها در مسیر مثبت یا در سرعت بخشیدن به حرکت آنها در مسیر منفی کمک کند پس باید باسوادتر باشیم. سواد نگاه متفکرانه و نقادانه میتواند ما را در تصمیمگیری بهتر و در نتیجه ارائه بهترین بازخورد یاری رساند.
محسن سمسارپور
(99)